یکی از اساسیترین حقوق ما شهروندان استفاده از پیادهرو است. قانون میگوید در پیادهرو فقط عابرپیاده اجازه عبور دارد، حال خروجی مشتی مسئول نادان، فاسد و بیکفایت پیاده رو تبدیل شده به پاتوق گدایان، دستفروشان، پارکینگ خودروها و موتورسیکلتها، بساط مغازهدارها.
قانون میگوید پلیس راهور ملزم است تمام وسایل نقلیه را به پارکینگ منتقل کند، اما در عمل چنین نیست. قانون میگوید هر گونه سد معبر مغازهدارها تخلف است و شهرداری باید بساط را جمعآوری کند. رفع سد معبر دستفروشان نیز وظیفه شهرداری است. حال در عمل چنین نیست و ماموران سد معبر با فروش پیادهرو و دریافت رشوه به آنها اجازه فعالیت می دهند. در واقع شهرداری باید اقدامی کند تا دستفروشان در هر شهر با کمک سازمان بهزیستی در محل امن بتوانند آبرومندانه کسب و کار کنند و مهاجران نیز به شهرهای خود برگردند و کسب و کار کنند.
از همه بدتر با توجه به اینکه قوه قضاییه چندتن از مفسدان شهرداری را که رشوه گرفته بودند بازداشت کرده، برای قانونی کردن رشوهگیری طرحی را به عنوان طرح بهرهبرداری از پیادهرو را در دستور کار قرار دادند که پیاده رو را قانونی اجاره بدهند!. این مسؤلان که هنوز نمی فهمند پیادهرو یعنی چه، چرا باید در شهرداری کار کنند؟
دادخواست ما برکناری و بیرون انداختن تمام افرادی هست که مسؤل این سیاستهای شهری نادرست هستند.
فقط خواستم بگن موتورسوارای کصکش بی ناموس، کص ننه همطون، کیرم دهن هر موتورسوار تو کشوره. کصکشای بیناموس پیاده رو جاده نیست کصکش های مادر جنده. دفعه بعد موتوری تو پیاده رو بیاد سرشو از تنش جدا می کنم. اشتری هم هیچ گهی نمی تونه بخوره
ی
ریدم تو سر هر چی موتورسواره.
کسکشای بی ناموس
کثافتای حرومزاده ، حرومخور
موتوری های گه خور
کاری کی کنم به گه خوردن بیافتید
پیروز
یعنی از بالا ریدم به این رفسنجانی کصکش و اون حناچی حرومزاده و کل دار و دسته وحشی شهرداری تهران. اینها مشتی کثافتند که ریدن به تهران
موتورسوارای کصکش حرومزاده