۲۶ شهریور ۱۴۰۴
روز دوم مرداد ۱۴۰۴ (۲۴ ژوئیه ۲۰۲۵)، آتشسوزی گستردهای در دامنههای کوه آبیدر، قلب سبز و نماد شهر سنندج در استان کردستان، رخ داد. آبیدر صرفاً یک تفرجگاه نیست، بلکه مهمترین نشان طبیعی شهر است که با زندگی روزمره و خاطرات مردم سنندج گره خورده است. در آن روز، آنچه بهصورت شعلهای محدود آغاز شد، خیلی زود به حریقی بزرگ بدل گردید که بوتهها، درختان و عرصههای وسیع مرتعی را در خود بلعید.
شاهدان عینی گزارش دادند که علیرغم هشدارهای اولیه، حضور نیروهای تخصصی و تجهیزات مناسب با تأخیر همراه بود. در همان ساعات حیاتی که امکان مهار آتش وجود داشت، این مردم عادی، دانشجویان و داوطلبان جامعه مدنی بودند که با دستهای خالی، بیل و ظرفهای آب به کوه رفتند تا با آتش مقابله کنند و از طبیعت و خانههای اطراف حفاظت نمایند.
تراژدی آنجا بود که در میان این تلاشهای قهرمانانه، چندین نفر جان خود را از دست دادند. از جمله چیاکو یوسفینژاد، جوان طبیعتدوست و داوطلب محیط زیستی، که در روز تولدش هنگام مهار آتش جان باخت. مرگ او و رنج خانوادهها و مجروحان به نمادی از همزمانی فداکاری مردم و بیتوجهی مسئولان بدل شد. رسانهها نوشتند که نبودِ پاسخ مؤثر و بهموقع دستگاههای دولتی، بار دیگر بر دوش شهروندان انداخته شد، و به جای حمایت و تجهیزات حرفهای، این مردم بودند که با خطر جانی، بار سنگین را به دوش کشیدند. دو شهروند کُرد دیگر به نامهای حمید مرادی و خبات امینی بر اثر شدت سوختگی جان خود را از دست دادند.
علل اصلی آتشسوزی همچنان مورد بحث است، اما بسیاری از مردم محلی علاوه بر گرمای شدید و خشکی هوا، بر نقش فعالیتهای انسانی و حتی احتمال آتشافروزیهای عمدی تأکید میکنند. فعالان زیستمحیطی یادآور شدهاند که سیاستهای مخرب، سوءمدیریت، و طرحهای مشکوک در سالهای گذشته بارها به نابودی منابع طبیعی کردستان دامن زده است.
عملکرد دستگاههای دولتی بار دیگر زیر سؤال رفت. فعالان محلی مشاهده کردند که زیرساختهای اطفای حریق در سنندج و کردستان بسیار ابتدایی است و سازمانهای محیط زیست نه اختیار کافی دارند و نه ابزار لازم. در حالی که داوطلبان جان باختند، نبود تجهیزات هوایی، پایگاههای واکنش سریع و برنامهریزی ایمنی، نشان داد که مسئولان همچنان بیتدبیر و ناتواناند.
این آتشسوزی نهتنها خسارات جبرانناپذیر زیستمحیطی، شامل نابودی پوشش گیاهی، زیستگاههای حیات وحش و مناطق تفریحی، برجای گذاشت، بلکه زخمهای عمیق اجتماعی و عاطفی نیز بر دل مردم سنندج نهاد. آبیدر که همیشه مأمن آرامش بود، به میدان عزاداری بدل شد. برای مردم، فقدان جانهای عزیز، تخریب طبیعت، و فقدان پاسخگویی حکومت همگی به معنای بحرانی در حکمرانی و خیانتی به اعتماد عمومی است.
این حادثه بار دیگر بحثهای عمومی در سراسر ایران را درباره ضرورت حفاظت از محیط زیست، شفافیت و مسئولیتپذیری داغ کرد. مردم و فعالان محیط زیستی بار دیگر مجبور شدند ابتداییترین خواستهها را از دولت تکرار کنند: پیشگیری از فجایع تکراری، حفاظت از منابع طبیعی و عدالت برای قربانیان.
مطالبات
بار دیگر مسئلهی محیط زیست و ضرورت حفاظت و صیانت از آن به صدر افکار عمومی بازگشته است. فعالان محیط زیست و جامعهی مدنی همواره بر این نکته تأکید کردهاند که مسئولیت اصلی متوجه حکومت و دستگاههای ذیربط است. با توجه به حساسیت جامعه و خسارات انسانی و مادی اخیر، لازم است این مطالبات با جدیت در دستور کار قرار گیرد و سازوکارهای قانونی و اجرایی برای تحقق آن فراهم شود.
مطالبات فوری و اساسی جامعه مدنی و فعالان محیط زیست به شرح زیر است:
-
۱. پیگیری قضایی قاطع و شفافیت در روند رسیدگی حقوقی به پروندهی آتشسوزی اخیر و سایر حوادث مشابه.
-
۲. حمایت همهجانبه از خانوادههای جانباختگان و مصدومان، با معرفی رسمی قهرمانان مردمی و طبیعتدوست بهعنوان فداکاران، و پشتیبانی حقوقی، مادی و معنوی از خانوادههای داغدار و آسیبدیده.
-
۳. تصویب و اجرای یک طرح جامع ملی برای مقابله با پدیدهی آتشسوزی در عرصههای طبیعی: شامل پیشگیری، اطفای سریع، احیای مناطق سوخته، ایجاد پایگاههای واکنش سریع، تأمین نیروی انسانی متخصص، پشتیبانی حقوقی، تجهیزات لازم، آموزش و آگاهی عمومی، و برنامههای بازسازی اکوسیستمهای آسیبدیده.
-
۴. توقف سیاستها و اقدامات مخرب از جمله فعالیتهای جانبدارانه، آتشسوزیهای عمدی و بهرهبرداریهای مخرب از منابع طبیعی.
-
۵. ایجاد پایگاه تخصصی اطفای حریق در کردستان مطابق با استانداردهای روز، با تجهیزات کامل لجستیکی و استقرار شعب در تمام شهرهای استان.